به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

به سوی ظهور

....به فدای دعایت! به قربان نگاهت! قلب ما را نیز به لحظه ای از نگاه مهتابی ات و جرعه ای از نیایش آسمانی ات مهمان کن!

قرار بود عروسی تویه حجله باشه ولی ...

حضرت عیسى علیه السلام به جمعى گذشت که شادى مى کردند، سبب شادى آن ها را پرسید: خطاب به آن حضرت عرض کردند:
یا روح الله ! دختر فلانى را امشب براى فلان مرد به عروسى مى برند.حضرت عیسى علیه السلام فرمود:

 امروز شادى مى کنند ولى فردا گریان خواهند بود.
یکى پرسید:

چرا اى پیغمبر خدا؟
فرمود:

به جهت آن که عروس آن ها امشب خواهد مرد.
این سخن سبب اختلافى میان پیروان آن حضرت و منافقان گردید، تا چون روز دیگر شد به نزد آن دختر آمده او را سالم در جاى خود دیدند، از این رو به نزد حضرت عیسى علیه السلام رفته گفتند: یا روح الله ، آن عروسى را که دیروز گفتى خواهد مرد، نمرده است ؟
عیسى علیه السلام فرمود:

خدا هرچه خواهد مى کند، اکنون ما را به نزد وى ببرید، آنان با عجله حضرت عیسى علیه السلام را بدان جا آوردند و دَر خانه را زدند، شوهر آن زن (تازه عروس ) بیرون آمد، حضرت عیسى علیه السلام به او فرمود:

از همسرت اجازه بگیر من به نزدش ‍ مى روم .داماد به داخل خانه رفت و به همسرش گفت

: حضرت روح الله علیه السلام با جمعى بر دَر خانه اند. آن زن در چادر رفت ، و عیسى علیه السلام داخل شده بدو فرمود:دیشب چه کار خیرى کردى ؟
پاسخ داد:

 اضافه بر کارهاى قبل خود کارى نکردم .در هر شب جمعه سائلى بر در خانه مى آمد و ما خوراک یک هفته را به او مى دادیم ، دیشب نیز سائل مزبور آمد و من و اهل خانه هر کدام به کارى سرگرم بودیم و کسى متوجه او نشد. یک بار فریاد زد کسى پاسخش را نداد، بار دوم صدا زد کسى جوابش را نداد تا چند بار صدا زد و من صداى او را شنیدم بطور ناشناس برخاستم و به اندازه معمول هر هفته به او خوراکى دادم و رفت .حضرت عیسى علیه السلام که این سخن را از وى شنید به او فرمود:

 از جاى خود برخیز.

و چون آن زن از جاى خود برخاست ، یک افعى (درشت ) چون شاخه درخت ، در زیر او بود که دُم خود را به دندان گرفته بود.عیسى علیه السلام فرمود:

 به خاطر آن عملى که انجام دادى خداوند این بلا را از تو دور گردانید

منبع:داستاتهای شگفت انگیز ازصدقه وفواید ان

مولف:آرزمی

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

درس اخلاق استاد ، آیت الله امجد

دعا کردن برای فرج امام زمان علیه السلام بهترین هدیه برای حضرت است . برای حضرت صدقه بدهیم و محبّت کنیم . فرج عمومی حضرت اینست که حکومت حضرت تشکیل بشود. همه ی انبیاءمنتظر آن حکومت بوده اند.
البته ما باید برای این نظام تلاش کنیم امّا نباید خیال کنیم که ما چون این نظام را قبول کردیم پس ما مسلمانیم . نخیر! مسلمان نیستیم و باید اقرار کنیم که ما مسلمان نیستیم . اسلام چیز دیگری است . الان اگر بنده بگویم من نمونه ی حوزه ی علمیه هستم ، اصلاًمردم از حوزه ی علمیه متنفّر می شوند. باید بگویم من هم یک طلبه ی ناقص از حوزه هستم ، اگریک نواقصی از من دیدی ، آنها را به حساب حوزه نگذار. من یک مسلمان کالی(ناقص) هستم . اگر از من اشکالی دیدی به اسلام لطمه نزن . مرحوم جمال الدین اسدآبادی - خدا او را رحمت کند - می گفت باید اول بگوییم ما مسلمان نیستیم ، بعد تبلیغ اسلام را کنیم . ما یک سری سلیقه ی شخصی ازشرق و غرب جمع کرده ایم و اسمش را اسلام گذاشته ایم . عروسی و عزای ما اسلامی است ؟مراسم و رفتارهای ما اسلامی است ؟ کجای ما اسلامی است ؟
البته اینطوری نیست که فکر کنیم حضرت وقتی بیایند، من عوض می شوم و نفوس عوض می شوند. منتها من جرأت نمی کنم کاربد کنم . الان جرأت نمی کنم از ترس قانون ، شراب فروشی باز کنم ولی در خانه ام می توانم شراب بسازم . امّا آنوقت جرأت نمی کنم در خانه ی خودم هم شراب بسازم ، نه اینکه نخواهم این کار رابکنم . آن کسی که می خواهد دزدی کند دیگر نمی تواند، نه اینکه نمی خواهد دزدی کند.
اینطوری نیست که وقتی امام زمان بیاید همه ی نفوس ، مسلمان می شوند، نخیر، چنین چیزی نیست ، چرا؟ چون قرآن می فرماید: (وَ ألقَینا بَینَهُم ُ الْعَد'اوَة َ وَ الْبَغْضاءَ الی ' یَوم ِ الْقِیامَة ) تا قیامت ، این بشرهمینطوری است . منتهی همین طور که برای حضرت سلیمان ، همه ی جن و انس در خدمتش بودند، وقتی حضرت بیاید، همه ی قدرت ها در دست اوست . آن وقت آدم از در و دیوار و عیال خودش و از شنود شدن حرفهایش می ترسد. وقتی اینطور شد من دیگر می ترسم خلاف کنم . نه اینکه خیال کنیم نفوس ما عوض می شود ولی الان اگر انسان کاری کند امام زمان راضی شودهفتاد برابر آن وقت است ، منظور از هفتاد، عدد نیست ، کنایه از کثرت است ، یعنی اعمال خیلی ارزش دارد.
شما الان هرکار خوبی بکنی ، هفتاد برابر آن وقت است . ما کافی است واجب را انجام دهیم و حرام را ترک کنیم آن وقت سلمان زمان می شویم . اگر کسی به واجب عمل کند و حرام راترک کند، خدا دستش را می گیرد و او را هفت شهر عشق می گرداند. ما خیال کرده ایم کلاس اخلاق امجد کسی را می سازد، نه ، چنین نیست ! امجد خودش را نساخته ، بعد بیاید تو را بسازد؟از این کلاس اخلاق به آن کلاس اخلاق .
یک عده شیّاد هم در جامعه افتاده اند و فرمول دست شان است و از غیب هم می گویند و اسرار بقیه را فاش می کنند. آن وقت یک عده شیّاد با این جوان هاافتاده اند. خدا قوام را رحمت کند. وقتی خطایی می دید عبا را به سر می کشید تا نبیند. بزرگان مامظهر ستّاریت بودند، مظهرِ (یا مَن ظَهَرَ الجَمیل و سَتَرَ القبیح ) بودند.

عکس شهدا را می بینیم عکس شهدا عمل می کنیم

ای داد بی داد داره مهلت تموم میشه

بخشید آقا کرایه من چقدر می شه ؟

- 200 تومن قابل شما رو نداره

بفرمایید .من قبل از پل پیاده می شم

- بفرمایید  خانم اینم قبل از پل

ممنون آقا

چند درصد ما قبل از اینکه قافله عمرما به مقصدش برسه، کرایه خودش زودتر به دنیا می ده که با خیال راحت پیاده بشه . من کسی رو می شناسم از وقتی سوار تاکسی می شه کرایه خودش و دستش می گیره و همیشه آماده پیاده شدن هست حتی با این حال که می دونه تا رسیدنش هنوز وقت داره .

نفس انسان دوست نداره  موقعیت خودش تغییر بده و در بعضی مواقع هم می ترسه و دوست داره اون روال به همون شکل خودش ادامه پیدا کنه ،مگر اینکه یک دید کامل یا نسبی از موقعیت بعدی خودش پیدا کنه . این حالت حتی تو فیزیک هم صادق ، وقتی سوار ماشین هستیم و وسیله در حال حرکت هست  زمانیکه ماشین روی ترمز می زنه ما به نسبت سرعت ماشین به جلو حرکت می کنیم و سپس به جای خودمون برمی گردیم ،این  حالت تو زندگی ما هم هست مثل بچه ای که دوست نداره بره مدرسه و از مدرسه می ترسه و نمی خواهد سختی مشق و کتاب و حفظ کردن بکشه چون فقط جنبه سخت اونو نگاه می کنه لذت با سواد شدن رو نچشیده و زمانیکه برایش تعریف می کنی و شادی تو رامی بیند با خوشحالی ادامه تحصیل می دهی اون هم مشتاق می شه که به مدرسه بره .

این مصداق آیه 216  بقره است که خدا می فرماید : .... و بسا چیزی را نا خوش داشته باشید که آن به سود شماست و بسا چیزی را دوست داشته باشید که به زیان شماست ،و خدا می داند و شما نمی دانید .

همین دید ما نسبت به مرگ داریم ،مگر نه این است که مرگ تولدی دوباره است و خواب برادر مرگ است .

و چرا باز از مرگ می ترسیم ؟

اینقدر دچار روز مرگی شدیم که دوست نداریم از این حالت و وضعیت خودمون بیرون بیایم و یادمون رفته که برای چی به این دنیا آمدیم ....

پس بیایم کرایه خودمون همیشه آماده تو دستمون نگه داریم تا وقتی که راننده برگشت به ماگفت : نوبت شماست که اینجا پیدا بشید با خیال راحت  کرایه خودمون بدیم وبا  آرامش تمام پیاده بشیم و خوشحال باشیم از اینکه دیگرهیچ دینی به دنیا نداریم و با آسودگی تمام به دیدار محبوب خودمون بریم.

وقتی که چفیه مد می شود ...

یادش بخیر . چفیه ...! هم دستمال بود ؛ هم برروی زخم بسته می شد ؛ هم شال گردن بود ؛ هم آفتابگیر بود ؛ هم جانماز بود ؛ هم ماسک شیمیایی بود و مهم تر از همه نماد مقاومت و اتحاد بود . این همه کارآیی در یک پارچه خلاصه می شد ... اما حالا چفیه با مارک D&G اومده .! سفید برای آقایون و مشکی برای خانمها . تا دیروز هرکس چفیه بر گردن داشت و توخیابون راه می رفت مورد تمسخر قرار می گرفت و شدیدترین لفظها نثارش می شد . ولی الان هرکس این کار رو انجام بده نه اینکه مورد تمسخر قرار گرفته نمیشه بلکه خوش تیپ و های کلاس نامیده میشه . چفیه تبدیل شده به لباس شهرت . بیلبورد تبلیغاتی برای تبلیغ محصولش جوانی فشن را با چفیه ای بر گردن انداخته در تهرانی به تصویر می کشد که هزاران شهید باهمین چفیه داده است . دشمنان با استفاده از چفیه دارند چفیه را می کوبند . دارند حرمتش را از بین می برند . ببین حرمت یک تکه پارچه چقدر چشم آنان را کور کرده است که به فکر چه کارهایی افتاده اند . به راستی تا حالا چند شهید اون رو با خودشون به آرامگاه بردن ؟ به راستى در چفیه چه رازى نهفته است که با عطر و اشک و خون آشناست و هنوز در کنار مرقد امام شهیدان ، دستمالِ اشکِ مردان بى‏ادعاست ؟ به راستى در چفیه چه رازى نهفته است که مَحرم رمز یا على علیه‏السلام و یا رضا علیه‏السلام است و هنوز بر شانه قلب‏هاى شکسته پا برجاست؟ و تو ای دختر یا پسری که حرمت آن را نمیدانی و استفاده از آن را بلد نیستی : درحسینیه امام ، سینه زده‏اى ؟ چفیه‏اى را که بر شانه قبله قلب‏هاست ، دیده‏اى ؟ در جمکران ، الغوث و الامان ، گفته‏اى ؟ چفیه‏اى را که راهنماى جست‏وجوگران مهدى زهرا علیه السلام است ، دیده‏اى ؟ در دانشگاه ، نماز خوانده‏اى ؟ چفیه‏اى را که سجاده اهل معناست ، دیده‏اى ؟ به بهشت زهرا رفته‏اى ؟ چفیه‏اى را که در قاب عکسى با قرآن و اسلحه‏اى همراه است ، دیده‏اى ؟ عکس آن شهید که مادرش با چفیه کنار جنازه اش سفره عقد پهن کرده است را دیده ای ؟ ازقطره قطره اشک فرو ریخته بر چفیه‏اى فشرده شده لاى دندان ، حدیث درد خوانده‏اى ؟ مطمئنم هیچ پاسخی برای سوالات نداری ؟ زیرا اگر داشتی وجدانت بیدار می شد . بعد آقایان می آیند و می گویند تهاجم فرهنگی چیست ؟ می آیند گشت ارشاد می گذارند تا با کتک روسری یک دختر۱۳ ساله را پنج سانت جلو بکشند ! خوب نتیجه اش چیست ؟ باز خوردش چیست ؟ هیچ ... به خدا تهاجم فرهنگی ؛ هجوم خاموش ؛ آتش زیر خاکستر ؛ یا هر اسم مطبوعاتی که می خواهی رویش بگذاری این است . وظیفه هر ایرانی پاسداری از آرمانها و ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس است . البته اگر در ذهنها ارزشی باقی مانده باشد ...؟

 

(( به مد پرستان بگویید آخرین مد کفن است . ))

 

                                            ومن الله التوفیق

السلام علیک یا اباصالح المهدی

قطعه ی گم شده ای از پر پرواز کم است      یازده بار شمردیم و یکی باز کم است


این همه آب که جاریست نه اقیانوس است     عرق شرم زمین است
که سرباز کم است  

 

*********************

عصر یک جمعه ی دلگیر دلم گفت

بگویم

بنویسم

 

که چرا عشق به انسان نرسیدست

چرا آب به گلدان نرسیدست

وهنوزم که هنوز است

غم عشق به پایان نرسیدست

 

بگو حافظ دل خسته ز شیراز

بیاید

 بنویسد

که هنوزم که هنوز است

چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست

و چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست

 

عصر این جمعه ی دلگیر وجود تو،کنار دل هر بی دل آشفته،شود حس

 

تو کجائی گل نرگس !؟

  

*********************

 

چه بسیارند مردان اهل دین وایمان که شباهنگام پیشانی بر خاک می سایند ،بی آنکه

 متذکر عهدی باشند که حراست از آن ،شرط همه ی رستگاری است.

 آنان چونان طواف کنندگان کعبه در هنگامه ای هستند که حسین (ع) روی به کربلا و نینوا نهاده بود. 

 

محرم که می شود ... 

 

  ********************* 

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ

 

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ

خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد و پرده از کارها برداشته شد و امید قطع شد

دعاى عَظُمَ الْبَلاَءُ

 

 *********************

 حجت حی پروردگار (عج)  :

                                                             

اگر شیعیان ما ،که خداوند توفیق طاعتشان دهد به عهدی که با ما داشتند وفادار می ماندند ،

 همانا فیض دیدار ما از آنان سلب نمی شد.

 

********************* 

  گفتند که می آیی،این باورمان گشت.باوری از سر یقین،دیر یا زودش ما را متزلزل نمی کند که وعده ی خدا را حتمی

می دانیم،باشیم یا نباشیم تو خواهی آمد،با کوله بار انبیا بر دوش و رسالت الهی همراه 

 

********************* 

نشریه خورشید پشت ابر

 

یا صاحب الزمان آجرک الله فی هذه المصیبه

غزه چندین ماه است که در محاصره است! و تو چه کردی؟ نگو به من چه! نکو مشکل من قیمت کیوی و موز و پرتقاله؟ نگو مشکل من آبنمای فلان پارک تهرانه که الحمدلله با عنایت ویژه ی آقای شهردار حل شد! نگو مشکل من احمدی نژاده و باید برای سرنگونیش تمام وقتمو به تخریبش بنشینم! نگو مشکل من اینه که تو انتخابات سال دیگه حزب من پیروز بشه وگر نه تا چهار سال از تمامی منصب ها عقب میافتم! هرچی میخوای بگو فقط نگو به من چه! نگو مشکل من اینه که فلان مسئول بیاد به اسم اسلام از ولی امر مسلمین مایه بذاره و هرچی دلش میخواد بگه! شاید اینم مشکلت نیست؟ نکنه اینم مشکلت نباشه که یه نفر بیاد 8سال تو یه مملکت اسلامی حکومت کنه و به نام اسلام ریشه ی اسلام رو قطع کنه و سر آخر یه قورت و نیمش هم باقی باشه و برای دوباره آمدنش شرط بذاره! تو رو خدا نشینو فقط دستت بالا باشه به دعا که ای خدا امام زمانو برسون! برای آمدنش فقط نشینو دعا کن! برای آمدنش باید به پا خواست باید گفت و جنگ کرد باید سلاح به دست گرفت و نبرد کرد نبردی که سلاحش رسانه است به جای برتا و کلاشنیکف و ژ3 تا کی تو وبلاگ ها و سایت ها میخواین دل آقا رو خون کنین؟ تا کی میخواین فقط به تخریب دولت بپردازین؟ تا کی میخواین تبلیغ فلان موسیقی از فلان خواننده ی رپ که به تازگی تو جمع یه عده از خدا بی خبر خونده بپردازین؟ تا کی میخواین برای مردم پیش شرط بذارین و چشم به انتخابات بدوزین و شکم هاتونو صابون بمالین؟ تا کی میخواین حرف بزنین و بگین در کل ایران هیچ کسی رو پیدا نمیکنین که مثل من و مقام عظمای ولایت نظراتشون به هم نزدیک باشه؟ آخه مگه آقا نمیگه دولتو تخریب نکنین؟ آقا حدود نه ماه پیش فرمودن :امت اسلامی باید به خروش آید و سران اسلامی باید خشم ملتهای خود را به رخ رژیم غاصب بکوبند نکنه وقت ندارین؟ میترسین فرصت از دست بره و نتونین دولتو تخریب کنین؟ نکنه وقت ندارین، میترسین فرصت نشه برین برین ملاقات خائنین به مملکت و به اونا بگین نکنه یه وقت تو انتخابات شرکت نکنن؟ آخه دل آقا ازین دولت خونه؟ آخه آقا سه سال و نیمه که اصلا از دولت حمایت نکردن؟ آی مدعیان ولایت مداری، آی مدعیان امام زمانیا با شما ها هستم، آی کسانی که نماز شبتون قطع نمیشه! با شما هستم، آخه مگه نمیدونین نماز بی ولایت بچه بازی است؟ آی مدعیان سربازی امام زمان با شما هستم! امام زمان یاری که بشینه و فقط دعا کنه رو نمیخواد، همین طوری که کسانی رو که از ولی امرشون اطاعت نمیکنن رو نمیخوان. نکنه تو وبلاگاتون و سایتاتون جا برای مردم غزه ندارین؟ نکنه جا کم بیارین برای تخریب دولت؟ نکنه وبتون دیرتر باز بشه به خاطر مطلب مردم غزه؟ مگه یکو نیم کیلومتر طول چقدر میتونه آدم جا بگیره؟ مگه اینا مسلمون نیستن؟ اصلا مگه اینا انسان نیستن؟ مگه اینا حق زندگی ندارن؟ نکنه وقت کم بیارین که با بچه هاتون برین پارک آبنما ببینین بعد از تونل توحید برین پیتزا و پپرونی بخورین! نکنه نمیدونین؟ پس میگم که با خبر بشین هر روز به جز عده ای که زیر آوار خونه های تخریب شده ی رژیم غاصب له شدن عده ای هم که معمولا کودکن به خاطر نبودن امکانات اولیه جون میدن؟ مردن آسون تر تا جون دادن؟ نکنه نمیدونی برای مادر چه سخته بچش بمیره؟ پس حتما نمیدونی اگه اون بچه کودک باشه و جلوی چشای مادر ذره ذره جون بده چه سخته؟ نکنه نمیدونی ناله ی کودک برای مادر چه سخته؟ نکنه نمیدونی...؟ مگه نمیدونی امام زمان که سبب خلقته از مادر بیشتر انسانا رو دوست داره؟ پس ازین به بعد هر چی میخوی بگی بگو فقط نگو امام زمانو دوست داری ! نگو برای غربتش کاری میکنی تا بیاد! . . . یا صاحب الزمان آجرک الله فی هذه المصیبات یا صاحب الزمان خودت دعا کن که بیای که دعای این همه چشم انتظار کافی نیست یا صاحب الزمان ...

توبه

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم                  ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
خیلی ها دوست دارن به انتهای عرفان برسن ولی نمیدونن چطوری!
اصل رسیدن به انتهای عرفان فقط توسط اهل بیت امکان پذیره و هر گونه تلاشی که خارج ازین باشه بیهوده هست ؛ حتی داشتن استاد و برنامه هم موثر نیست. ره صد ساله شبی پیمودم
تو کتابای عرفانی میخونیم که انسان اگه گناه کرد سریعا توبه کنه ، گاهی وقتا هم انسان حال خوشی نداره حتی حرم امام رضا هم نمیتونه حالشو تغییر بده؟! یا مثلا انسان عمری تو تهذیب نفس کار کرده بعد یه دفعه اتفاقی براش پیش میاد که خیلی باریکه! این موقع باید چکار بکنه؟  حالال اومدیمو گناهی مرتکب شدی استغفار هم کردی ولی همینطور که تجربه کردی بی فایده بوده و دوباره مرتکب شدی! پس مشکل جای دیگه باید پیدا بشه... اصلا انسان به خودی خود نمیتونه جلوی گوش و چشم و ... رو بگیره ، باید دنبال راه چاره گشت راه حلی که مساله رو حل کنه.
تو این دوره که آخرالزمان هم هست ، امام زمان هم غائبن ، شیاطین هم به عناوین مختلف وجود دارن ، محیط هم محیا برای انجام گناه، حالا با این شرایط اگه انسان مرتکب خطایی شد دیگه نمیتونه بگه کاره من تموم شد، بلکه باید دنبال راه حل گشت. انبیا هم ترک اولی که برای اونا گناهه رو مرتکب شدن ولی به دنبال راه چاره گشتن. مهم اینه که انسان اگه زمین خورد چه کند؟ مهم اینه و الا توبه ی خالی که دردی رو دوا نمیکنه. راه های زیادی هست که انسان میتونه با انجام دادن اونا گویی انسان تازه از مادر متولد شده ولی همش گناه انجام بده بعد هم پاک بشه که نشد.
توبه خوبه ، انسان همیشه توبه کنه، استغفر الله و اتوب الیه
توبه انسان رو از جهنم نجات نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مدارج پایین بهشت نسبت به مدارج بالا جهنمه
کل مسئله ی توبه با سه مرحله تکمیل میه. اول:معنای عشق و عاشقی رو بدونیم، اینکه چرا و چگونه باید عاشق امام زمان شد.    دوم:قذر و اندازهی خودمون رو بدونیم .................... ادامه دارد.......

اللهم عجل لولیک الفرج

هنگامی که بنده مومن برای مولایش امام عصر ارواحنا فداه دعا کند و این کار را خالصانه انجام دهد؛مولای بزرگوارش نیز دعایی خالص و ویژه  برای او خواهد کرد تا در مقابل دعای او پاداشی داده باشد. بدیهی است, دعای امام زمان ارواحنا فداه برای شخص , کلید تمام خیرات و خوبی ها, و نابود کننده تمام بدی ها است.

در تأیید و گواهی گفتارمان , سخنی را از مرحوم قطب راوندی در کتاب «خرائج», نقل می کنیم؛ وی می گوید:

گروهی از اصفهانیان – که از جمله ی ایشان ابو العباس احمد بن نصر؛ و ابو جعفر محمد بن علویه هستند- برایم بازگو کردند که مردی به نام عبدالرحمان در اصفهان بود و از شیعیان به حساب می آمد. از او پرسیده شده بود که به چه دلیل تو از بین تمام مردم روزگار خود,امام هادی علیه السلام را انتخاب کرده و او را امام و پیشوای خود می دانی؟!

وی گفته است:چیزی را مشاهده کردم که برایم واجب شده است که او را امام خود بدانم. من مردی فقیر و بی چیز بودم, ولی بسیار پر جرأت نیز بودم و حرفم را به هر شکلی بود می زدم. در یکی از سال های مردم اصفهان مر از شهر بیرون کردند؛من نیز به همراه عدّه ای که برای شکایت و دادخواهی نزد متوکل عباسی (حاکم وقت)می رفتند,به راه افتادم ؛ تا آن که به قصر حکومتی او رسیدیم . در این هنگام , دستور احضار امام هادی علیه السلام را صادر کرد.

از یکی از حاضران پرسیدم : این مردی که دستور احضارش را داده اند, کیست؟

شنیدم که پاسخ داده شد: او یکی از فرزندان و نسل علی علیه السلام است که رافضیان (شیعیان)او را امام و پیشوای خود می دانند. من حتم دارم که متوکل او را برای کشتن احضار کرده است.

من گفتم: از این جا نمی روم تا ببینم او چگونه مردی است!

آن حضرت را سوار بر اسبی وارد کردند, در حالی که مردم در سمت راست و چپ آن حضرت صف کشیده بودند و به سویش می نگریستند. با دیدن او , محبت و دوستیش در قلبم نمودار شد. و شروع کردم و در درون, خدای تعالی را فراخواندم تا او را از شر متوکل (لعین) در امان بدارد.

آن بزرگوار نگاهش را به یال اسب بود و از بین مردم می آمد و به راست و چپ نیز نگاه نمی کرد. من نیز در درون پیوسته برایش دعایم را تکرار می کردم . هنگامی که خواست از کنار من رد شود, رو به من کرد و فرمود:

استجاب الله دعاک, و طوّل عمرک و کثر مالک و ولدک.

خداوند ,دعایت را اجابت فرمود؛عمرت را نیز طولانی نمود؛ و دارایی و فرزندانت را بسیار گرداند.

آن گاه , من از شکوه و هیبت او بر خود لرزیدم و بین دوستانم افتادم؛ پرسیدند: چه اتفاقی برایت افتاده است؟

گفتم : خوبم(ولی هیچ چیزی در مورد آن جریان به هیچ کس نگفتم). پس از این جریان به اصفهان بازگشتیم, و به واسطه ی دعای آن بزرگوار , خداوند نیز راه های در آمد بسیاری را به رویم گشود,به گونه ای که در حال حاضر هزار هزار در هم ارزش خانه و اموال درون خانه ام می باشد و بیرون از منزلم نیز بسیار ثروت و دارایی دارم. ده فرزند نیز نصیبم شد, و بیش از هفتاد سال از عمرم می گذرد.

من, این بزرگوار را به عنوان پیشوای خود برگزیدم و هنوز نیز او را امام می دانم, چرا که او چیزی را که در روان من گذشت متوجه شد, و برایم دعا کردو خداوند نیز دعایش را در حقم مستجاب فرمود.

خواننده گرامی ! شما به طور حتم شخص عاقل و اندیشمندی هستی؛ ببین چگونهمولای ما هادی علیه السلام , پاداش نیکی این مرد اصفهانی را داد, و آن گونه برایش دعا فرمود! با این که وقتی آن شخص برای امام (ع)دعا کرد , هنوز جزو پیروان امام نبود و سنّی بود.آیا با وجود ای جریان , می توان گمان کنی که امام عصر و مولای مان حضرت مهدی ارواحنا فداه , با این  که تو از مومنان و شیعیان هستی و سنّی نیستی , اگر دعایش کنی,او در مقابل برای تو دعای خیر نمی کند؟!

نه به خدایی که جنّ و آدمی را آفرید, چنین نیست؛بلکه, آن حضرت – اگر چه مومنان نسبت به این جهت بی توجهی می کنند – برای مومنان و شیعیانش دعا می کند؛زیرا , تمام احسان ها و نیکی ها در دست آن حضرت است.

از جمله اموری اکه تأکید بر مدّعای ما می نماید این است که یکی از برادران و شیعیان بزرگوار و نیک سیرت , به من گفت که در عالم رویا حضرت مهدی صلوات الله علیه را دید، و آن حضرت به او فرمود:

إنی أدعو لکنّ مومن یدعو لِِِی بعد ذکر مصائب سید الشهداء  علیه السلام فی مجالس العزاء

واقعیت آن است که تمام مومنانی که در مجالس عزاداری حضرت سید الشهدا علیه السلام  و پس از بیان مصیبت های وارده به آن حضرت ؛ برایم دعا می کنند, من نیز برای هه آنان دعا می کنم.

از خداوند در خواست توفیق دعا برای آن حضرت را داریم؛همانا ، او شنوای دعاست.

««اللهم عجل لولیک الفرج»»

پی نوشت:

مکیال المکاریم:1/333

صحیفه ی مهدیه 60-57

عاشقانه ترین طواف

 

 

به مناسبت سالروز شهادت حضرت زهرا علیه السلام فاطمه علیه السلام، بزرگترین حامی و فدایی ولایت بود.

فاطمه علیه السلام ، شیداترین پروانه ی شمع امامت بود.

فاطمه علیه السلام پروانه ی عاشقی بود که با سوختن و فداسازی خویش درس ولایت مداری و امام محوری را به همگان آموخت امام بر حق چونان کعبه  است که تمام مردم بایستی بر گرد او طواف نمایند، نه او بر گرد مردم.

حماسه ی فاطمی ، چنان در اوج بی مثالی است که پژواک روح بخش آن تا قیام قیامت در گوش جان جهان طنین انداز خواهد ماند.

و اینک ضروری ترین عرصه ای که بایستی در آن به فاطمه ی زهرا علیه اسلام اقتدا کرد، عرصه ی «ولایت مداری» و «امام محوری» است.

ر.ک مصباح یزدی ، جامی از زلال کوثر، فصل 5، ص 145.

 

این فاطمه بود که عاشقانه ترین پاسداشت را از حریم امامت رواداشت. این فاطمه بود که یگانه ترین اسوه دهی را در همرهی با ولایت ادا ساخت . همو که پهلویش شکست و در خون نشست، اما لحظه ای از یاری ولی امر خویش از پای ننشست.

 استاد مصباح  یزدی

 

خم کرد پشت زمین  را ناگاه داغ گرانت

هفت آسمان گریه کردند بر تربت بی نشانت

 جز عشق و خوی چه کردی؟

جز رنج و حسرت چه دیدی؟

نامهربانان چه کردند؟

با آن دل مهربانت؟

فاطمه سالاروند

1

گواه حضور

فرازی از نوشته ی استاد سید مهدی شجاعی:

خدایا!

شیعه ی آخرالزمان را همین بس که محبوب و مرادش یاد او کند:«لاناسینَ لِذکر کم»،

و او هیچ از مراد خویش یاد نکند. ما را از این شرمساری برهان!

خداوندا!

ما مدعیان دروغزن انتظاریم. حرف از چشم انتظاری محبوب می زنیم، اما به اندازه ی ساده ترین دوستانمان هم گوش به زنگ آمدنش نیستیم .

الفبای انتظار را به ما بیاموز و لذت انتظار را به ما بچشان!

... خدایا !

به چه کار می آید این چشم اگر به روی آن عزیز غایب از نظر گشوده نشود؟

و به چه کار می آید این دل اگر قربان ظهور نگردد؟

 

نرم افزار قرار دل، شعر و متون ادبی ، عنوان دست نیاز.

 

آقا نگاهت سوی آهوهاست، می دانم

دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم

آقا اگر تو بر نمی گردی، دلیل آن

در دست های پرگناه ماست، می دانم

 

سپیده شمس

 

من این شعر رو تویه مطالب قبلی خودم گذاشتم چون خیلی قشنگی تویه اینجا هم می زارم و باز هم برای مطالب بعدی من هم می زارم

دیدار از رهگذر انصاف

رمز تشرفات هفتگی پیرمرد قفل ساز به محضر امام زمان علیه السلام

در آرزوی دیدار

مردی از دانشمندان در آرزوی زیارت حضرت بقیت الله علیه السلام بود و از عدم توفیق رنج می برد. مدت ها ریاضت کشید و در مقام طلب بود.

در نجف اشرف میان طلاب و فضلای آستان علوی، معروف است که هر کس بدون وقفه چهل شب چهارشنبه توفیق پیدا کند که به مسجد سهله برود و نماز مغرب و عشای خود را در آن جا به جا آورد، سعادت تشرف به محضر امام زمان علیه السلام را خواهد یافت. مدت ها در این باب کوشش کرد و اثری از مقصود ندید.سپس به علوم غریبه و اسرار حروف و اعداد متوسل شد و به عمل ریاضت در مقام کسب و طلب بر آمد . چله ها نشست و ریاضت ها کشید و اثری ندید. ولی به حکم آن که شب ها بیدار مانده و در سحر ها ناله ها داشت، صفا و نورانیتی پیدا کرد و برخی از اوقات برقی نمایان می گشت و بارقه عنایت بدرقه راه وی می شد . حالت خلسه و جذبه ای به او دست می داد حقایقی می دید و دقایقی می شنید.

در یکی از این حالات او را گفتند:«شرفیابی تو خدمت امام زمان علیه السلام میسر نخواهد شد، مگر آن که به فلان شهر سفر کنی».

 

در بازار آهنگران

.... شوق وصال ، مشکلات سفر را آسان نمود. چندین روز طول کشید تا بدان شهر رسید و در آن جا نیز به ریاضت مشغول گردید. روز سی و هفتم به او گفتند :«الان حضرت بقیت الله علیه السلام در بازار آهنگران ، در دکان پیرمردی قفل ساز نشسته است، هم اکنون به محضرش شرفیاب شو!»

بنا بر آنچه در عالم خلسه دیده بود، راه را طی کرد و به وقتی در آن دکان رسید ، دید حضرت امام عصر علیه السلام آن جا نشسته اند و با پیرمرد گرم گفت و گو هستند.

و اینک ادامه داستان از زبان آن دانشمند طالب دیدار:

... به ساحت حضرتش سلام دادم . جواب فرمود و به من اشاره کردند که اکنون ساکت باش و تماشا کن!

در آن حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود و قد و خمیده ای داشت ، عصا زنان وارد مغازه شد و قفلی را نشان داد و گفت:«آیا ممکن است برای خدا این قفل را 3 ریال از من خریداری کنید، که من به 3 ریال پول احتیاج دارم».

پیرمرد قفل ساز ، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است، گفت :«مادر،چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را تضییع کنم، این قفل تو اکنون 8 ریال ارزش دارد. من اگر بخواهم منفعت ببرم به 7 ریال خریداری می کنم، زیرا در این معامله بیش از یک ریال منفعت بردن بی انصافی است. اگر می خواهی بفروشی ، من 7 ریال می خرم و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن 8 ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم یک ریال ارزان تر خریداری می کنم».

شاید پیرزن باور نمی کرد که پیرمرد قفل ساز جدی می گوید . ناراحت شده بود که من خودم می گویم 3 ریال، هیچ کس به این مبلغ راضی نمی شود، آن وقت تو می گویی 7 ریال می خرم .

  ....سرانجام پیرمرد قفل ساز 7 ریال به آن زن داد و قفل را خرید!

من به سراغ او می آیم!

چون پیر زن بازگشت، امام علیه السلام خطاب به من فرمود:

اینک دیدی و سیر را تماشا کردی!

این گونه باشید تا ما به سراغ شما بیایم، چله نشینی لازم نیست، به جفر متوسل شدن سودی نمی بخشد، ریاضت کشیدن وسفر رفتن احتیاج نیست،عمل نشان دهید و مسلمان باشید تا من بتوانم شما را یاری کنم.

از همه ی این شهر من این پیرمرد را انتخاب کرده ام؛ زیرا او دین دارد و خدا را می شناسد .

این همه امتحانی که داد: از اول بازار این پیرزن عرض حاجت کرد، امام چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه در مقام آن بودند که ارزان بخرند و هیچ کس ، حتی سه ریال نیز خریداری نکرد، در حالی که این پیرمرد به 7 ریال خرید.

هفته ای بر او نمی گذرد ، مگر آن که من به سرغش می آیم و از او تفقد می نمایم.1

 

نزدیک تر از قلب منی با من مهجور

دوری ز من است و ز تو ما را گله ای نیست

پی نوشت:

1- ر.ک: محمد ری شهری ، محمد ، کمیایی محبت (شرح احوال شیخ رجبعلی خیاط).